مدیریت روابط عمومی
1- مدیریت روابط عمومی.
2- روش های مدیریت روابط عمومی.
3- اهمیت روابط عمومی.
4- جایگاه روابط عمومی.
روابط عمومی هنر برقراری ارتباط در یسوی اطلاع رسانی و اگاهی بخشی به مخاطبان(مشتریان) و همچنین زمینه سازی برای دریافت انتظارات وخواستههای مخاطبان جهت حرکت در مسیر آنست به عبارت دیگر روابط عمومی هنر مردمداری است.روابط عمومی تمامی تلاش خود را معطوف به تنظیم روابط سازمان و مردم مینماید. روابط عمومی هوشمندانه سعی مینماید اهداف و برنامه سازمان را با اتکاء به اصول اخلاقی و رسالت حرفهای در قالب برنامهای منظم- علمی و عملی در جهت تحقق و حفظ منافع سازمان و مردم بکار ببندد. وظایف روابط عمومی برقراری ارتباط صحیح ،منطقی و اصولی با مخاطبان و همچنین اطلاع رسانی شفاف و روشن و دریافت انتظارات و خواستههای مخاطبان (مشتریان) بابکارگیری روش و فنون مختلف و همتراز با فناوری روز میباشد.
1- مدیریت روابط عمومی
اصطلاح مدیریت دانش طی دهه گذشته مورد توجه و اسقبال بسیاری از سازمانها در عرصه کسب و کار قرارگرفته است. علت این اسقبال و توجه آن است که بسیاری از مدیران سازمانها، مدیریت دانش را به عنوان فرایندی قلمداد می کنند که سازمانها را قادر می سازد از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش در سازمانها استفاده کنند. برای مثال، کاربرد اینترنت امروزه یک ابزار کلیدی برای مدیریت دانش به شمار رفته که مدیریت دانش را به یک سوژه داغ و بحث برانگیز تبدیل نموده است. از این رو، بسیاری از مدیران آنرا (مدیریت دانش) به عنوان منبع(مزیت)رقابتی آینده تلقی کرده و از آن درحوزه های مختلف، نظیر تحقیق و توسعه، برنامه ریزی، بازاریابی و استفاده مینمایند. علاوه براین، مدیریت نوآوری نیز که با مسائل و موضوعاتی نظیر مدیریت کارآمد و فرایند نوآوری سر و کار دارد توجه بسیاری از مدیران سازمان ها را به خود جلب کرده است. از انجا که نوآوری به عنوان یکی از عناصر مهم و کلیدی کسب و کار محسوب می شود، امروزه مدیریت دانش به عنوان یکی از وظایف و کارکردهای اصلی سازمان محسوب می شود. امروزه، مدیریت دانش و مدیریت نوآوری دو حوزه مدیریتی متمایزی هستند که به نظر می رسد دارای تأثیرات و نتایج مجزایی هستند. با وجود این، یکی از دغدغه های عمده و اصلی سازمانها این است که از چه طریقی کاربرد مؤثر دارآییهای دانش را در عرصه ایجاد سهم بازار و تشکیل بازار مصرف، به نقطه استاندار و مورد درخواست مشتری برسانند. که در ادامه بدان اشاره خواهد شد
2- روش های مدیریت روابط عمومی
بهره گیری از روش های مدیریت، در روابط عمومی در سال های اخیر موجب بالندگی، پویایی و نهایتا ارتقاء كیفی كارها و فعالیت ها در قلمرو روابط عمومی سازمان های دولتی و غیردولتی شده است، دامنه فعالیت های روابط عمومی و بازتاب مطلوب و عملكرد مفید انها باعث شده است كه خلاقیت،نواوری، رشد، توسعه و افزایش كارآیی و بهره وری را در سطوح مختلف سازمانها شاهد باشیم.
مدیریت روابط عمومی در سازمان ها بر اساس نظم و واقعیت های موجود سازمانی و خواسته ها و تقاضاهای مخاطبین(مشتریان) با اتخاذ تدابیر، خط مشی- تگذاری و تصمیم گیریهای اصولی و عملی سازمان را ترسیم و تبیین نموده و پس از مراحل تدوین آنرا به اجرا درمی آورد؛ بدون تردید در دنیای پیچیده امروز که عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است، شیوه های سنتی روابط عمومی كه مبتنی بر خودمحوری- خودخواهی- عدم توجه به واقعیت های سازمان و جامعه- در نظر نگرفتن اصول مدیریت علمی بوده انتظارات روزافزون و مطالبات جامعه را برآورده نكرده و راه بجائی نخواهد برد.
امروزه در عرصه روابط عمومی، مسایل- تصمیمات- تقاضاهای متنوع مشتریان و كاركنان سازمانها موجب شده است كه درتحقیقات و بررسیها تبعات مختلف ی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد،پاسخگویی به نیازهای مشتری بدون در نظر گرفتن عوامل و تبعات یاد شده غیرممكن است. برای پاسخگویی منطقی- شفاف- سریع و صریح، لازم است كه از ظرفیت های سایر علوم روز بهره کافی گرفت، فی الواقع مدیریت روابط عمومی میبایست از تخصص ها و دانش های مختلف علوم اجتماعی، روانشناسی و موضوعات هم پیوند با مدیریت سازمان برای رسیدن به اهداف سازمانی، بهره کافی داشته و نهایت تلاش و كوشش خود را معطوف به این مهم نماید؛ علاوه بر آن لازم و ضروریست كه اهداف،ساختار و وظایف سازمان را بدرستی بشناسد و ارتباطات منطقی بین تشكیلات سازمان را درك كند. مدیریت روابط عمومی بدون شناخت و فهم مسایل درون و برون سازمانی، نمیتواند در اهداف تعیین شده سازمان مفید و مثمرثمر باشد.
مدیریت روابط عمومی میبایست با استفاده از ابزارها و تكنیكهای روز، در برنامه ریزی سازمان جهت افزایش كارایی و بهره وری و پاسخگویی به انتظارات عمومی(مشتریان) نقش جدی و تعیین كننده ای داشته باشد، هرچند بسیاری از مدیران سازمان ها ، روابط عمومی را بصورت پوستر چسبان» می انگارند که متأسفانه این نگاه و شیوه نگریستن به روابط عمومی در واقع توهین به مشتریان و مخاطبان سازمان میباشد، مدیران روابط عمومی میبایست خود را از این نوع نگاه نجات دهند، و با لحاظ كردن خواسته ها و اهداف سازمانی و تأمین منافع آن از یكطرف و تجزیه و تحلیل تقاضاهای مخاطبان و مشتریان از سوی دیگر، موجب پیشرفت سازمان و رضایتمندی مخاطبین(سازمان- مشتریان) شوند.
3- اهمیت روابط عمومی
هدف از ایجاد روابط عمومی فی الواقع ارتباط میان مشتریان و سازمان است که نوع نگاه سنتی را كم كم از زوایای بسته و قدیمی دور نموده و مدیریت علمی را جایگزین ان سازد، روابط عمومی در ساختار اداری هر سازمان فراز و فرودهای فراوانی دارد، روابط عمومی برای ادامه فعالیت ها و حفظ ساختار سازمانی خود، میبایست به شناسایی و فهم تنگناها و مشكلات درونی و محیط بیرونی اقدام نماید تا بتواند پویایی سازمان را حفظ كند،اگر مدیریت روابط عمومی همه چیز را ثابت و بدون تغییر فرض كند، قطعا سازمان با چالش های جدی روبرو خواهد شد. روابط عمومی نباید دیدگاه خود را بر روی داده های پیرامون خود ببندد، بلكه باید از انتقادات و پیشنهادات درون سازمانی(کارکنان)و برون سازمانی(مشتریان) استقبال نموده و همچنین نسبت به مجموع انها انعطاف پذیر باشد. روابط عمومی بایستی همسان با دیگر بخش های سازمان متحول شود، برای تحقق این امر نباید از آموزش نیروی انسانی و تغییرات و تحولات محیط اداری که بسیارحائز اهمیت است چشم پوشید، همین امر سبب بالندگی- پویایی و موفقیت مدیریت روابط عمومی می شود.
دنیای مدرن امروزی که عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است اقتضاء میكند كه مدیریت روابط عمومی، رفتار دموكراتیك را برای مشاركت بیشتر نیروها در محیط سازمانی و خارج از آن نهادینه ساخته و فلسفه وجودی مدیریت را با ایجاد جاذبه و تشویق و رفتار خردمندانه و مشاركت جویانه دنبال كند و برای رسیدن به اهداف سازمانی از تمام قابلیت های بالفعل و بالقوه نیروی انسانی استفاده و بهره گیرد و برای ایجاد ارتباط با دیگر نهادهای اجتماعی بصورت مؤثر عمل نموده وعكس العمل های احتمالی را پیش بینی که در صورت وقوع هر بحرانی، توانایی مدیریت آن را بصورت فردی و سازمانی داشته باشد.
4- جایگاه روابط عمومی
در اکثر سازمان ها آنگونه كه شایسته است به موضوع روابط عمومی توجه نشده، و مورد عنایت مدیریت و مدیران سازمان ها قرار نمیگیرند و حتی پرسنل سازمان توجهی به آن ندارند و امكانات لازم در اختیارشان قرار نمیگیرد.انتظاری كه معمولا در درون سازمان ها از روابط عمومی دارند، اینست كه روابط عمومی یك پلاكارد خوب بزند، یك چراغانی خوبی بكند، یك مراسم جشن خوبی برگزار كند، یك نشریه خوب در بیاورد، یك اگهی خوب از تلویزیون پخش كند و یا كارهای دیگری در همین ردیف كه عمدتا به عنوان كارهای روزمره روابط عمومی،تلقی میگردد. آیا به واقع اینها فعالیتهای روابط عمومی است، آیا به واقع روابط عمومی باید خوب نشریه در بیاورد؟؟؟. خوب بتواند فیلم درست كند؟؟؟،خوب بتواند مراسم برگزار كند؟؟؟. و عمدتا در غالب كارهای تشریفاتی، تبلیغاتی، انتشاراتی و حتی نظرسنجی یك سری فعالیتها روزمره انجام بدهد؟ یا اینكه انتظارات دیگری از روابط عمومی میرود که بایستی جایگاه دیگری برای روابط عمومی قائل شد؟
در شكل اول روابط عمومی به عنوان یك پیمانكار(دستور گیرنده بدون تفکر) است. مطمئنا شما هر چقدر یك فیلم خوب درست كنید، از كاركنان صدا و سیما كه كارشان شبانهروز تولید فیلم است، نمیتوانید بهتر تولید كنید. هر چقدر خوب نشریه در بیاورید، مطمئنا بهتر از رومهنگاران كه شبانهروز كارشان تولید نشریه است و سالهای سال روی این قضیه كار كردهاند نمیتوانید بهتر نشریه در بیاورید و هر چقدر یك مراسم را خوب برگزار كنید یا كارهای دیگر(كارهای روزمره روابط عمومی) مطمئنا بهتر از دیگرانی که بصورت تخصصی کار میکنند نمیتوانید انجام دهید. هر كاری كه دیگران بتوانند بهتر از شما انجام دهند، مطمئنا آن كار، به عنوان كار اصلی روابط عمومی نمیتواند باشد و اگر روابط عمومی آن كار را انجام دهد در حقیقت پیمانكار است. مانند كسی كه منتظر است به او دستوری بدهند و او آن دستور را اجرا كند. برداشت علمی در عصر حاضر از روابط عمومی این است كه روابط عمومی باید كارفرما باشد یعنی باید بنشیند با تفكر هدف سازمان را ترسیم و طرح مساله كند و با برنامه ریزی درست و علمی – عملی راه علاج و کارآمد را نشان داده و در این مقوله دیگران را مجری قضایا نموده و دائم و همراه با آنها پیگیر و منتظر نتیجه باشد.
در یك سازمان، زدن پلاكارد- برگزاری مراسم و حتی چاپ نشریه را سایر قسمتهای سازمان هم میتوانند انجام دهند، در اکثر سازمان ها یك اداره بنام انتشارات » دارند، یك چاپخانهای در اختیار دارند که تمام عوامل چاپ از حروفچین گرفته تا ناظر چاپ را در اختیار داشته و همه اینها به خوبی میتوانند ان كار را انجام دهند.
اینكه میگوییم روابط عمومی باید كارفرما باشد به چه معنا و مفهوم است؟ بدین معناست که سازمان را از خود و خود را از سازمان بداند. حالا برمیگردیم به مساله خود مدیریت، آن تعریفی كه عمدتا همه ما میتوانیم از مدیریت داشته باشیم، این است كه مدیریت هنر به كار گماردن دیگران بر اساس اهداف و خواستههای سازمان است» این یك تعریف ساده از مدیریت است، یعنی اگر بتوانیم كسی را بر اساس خواستهها و تمایلات و اهداف سازمان به حركت دربیاوریم که كاری را بر اساس تمایلات سازمان اجرا كند، كار مدیریت صحیح را انجام داده ایم که البته یك سری ابزار و امكانات باید در اختیارمان باشد. یعنی میبایست تخصص، تجربه، نیروی انسانی، امكانات، تجهیزات، پول و اعتبارات داشته باشیم و اگر بیاییم اینها را با هم دستهبندی كنیم، در حقیقت ابزار مدیریت در 3 دسته قرار میگیرند:
دسته اول تجربه و تخصص است. یك مدیر باید تجربه و تخصص های لازمه یک مدیر کامل را داشته باشد، در رشتهای كه میخواهد مدیریت(مدیریت با خروجی کارآمد)كند، میبایست میزان آگاهی اوكمتر از عوامل زیرمجموعهاش نباشد.
دسته دوم امكانات است. این امكانات را میگوییم نیروی انسانی، ساختمان، تجهیزات، پول و اعتبار.هرکدام از این اعتبارات بر اساس مقدار نیاز از آنها استفاده خواهد شد.
دسته سوم مهارت برقراری روابط انسانی است.در اصل بازگشت سرمایه گذاری اولیه در هر سازمان بستگی به مهارت برقراری روابط انسانی که همانا روابط درون و برون سازمانی با استفاده از تکنیک ها و فناوری روز است میباشد.
در حقیقت این سه بخش زمانیکه در کنار پایه چهارم یعنی مرکز کنترل سازمان (هیئت مدیره) قرار میگیرند پایه های میز مدیریت را تشکیل میدهند، میزی را تصوركنید كه چهار پایه دارد، یك پایش را بشكنید، قطعا زمین میخورد. هر كدام از چهار پایه اصول مدیریت یک سازمان اگر مفقود و یا حضور نداشته باشند میز مدیریت فرو ریخته و .
یك بخشی كه مهمتر از 3 بخش فوق بوده مسأله تنظیم روابط انسانی است. اگر شما همه این امكانات، تجربه و تخصص و امكانات مادی دیگر را در اختیار داشته باشید ولی بعنوان یک مدیر نتوانید روابط میان كاركنانی كه زیرمجموعهتان هستند و مشتریانی که با سازمان رابطه کاری دارند تنظیم كنید باز هم نخواهید توانست مدیریت كنید و كار خراب میشود.
این كار تنظیم روابط انسانی برعهده چه كسی است؟ برعهده روابط عمومی است یعنی روابط عمومی در هر سازمانی عهدهدار این است كه افرادی كه در كنار هم قرار میگیرند حالا چه مخاطبان داخل سازمان و چه مخاطبان خارج از سازمان، روابطشان را جوری تنظیم كند كه اینها بتوانند در جهت اهداف مدیریت حركت و به پیش بروند. روابط عمومی چگونه باید تنظیم روابط كند؟ كار یك پزشك را در نظر بگیرید وقتی نزد دكتر میروید و میگویید سرم درد میكند میگوید خوب دیگر چه؟ چند نشانه از یك بیماری را برای دكتر توضیح میدهید او هم یك سری معاینات انجام داده و بعد یك نسخه مینویسد، مثلا مینویسند بر اساس تشخیص من شما سینه پهلو دارید یك سری كارها را انجام بده و یك سری كارها را انجام نده و شما هم نسخه را به داروخانه میبرید و داروخانه هم نسخه را میپیچد و شما مصرف میكنید بعد از مدتی بهبودی حاصل میشود، كار روابط عمومی هم به همین شكل است یعنی نشانهها و علایمی از بیماری(مشکلات درون و برون سازمانی) را ببیند و نوع بیماری(مشکل)را تشخیص و بعد نسخه (راهکارمناسب) بنویسد(ارائه دهد). هیچ وقت دكتر از كشوی میزش قرص در نمیاورد و بگوید شما مصرف كنید اگر این كار را بكند میشود یك دكتر پیمانكار در حالی كه نسخه را مینویسد و شما میروید از داروخانه نسخه را میگیرید مصرف میكنید و بهبودی حاصل میشود. روابط عمومی باید تشخیص بیماری را بدهد، باید با بدست آوردن اطلاعات صحیح گیرهای ارتباطی و مشكلات روابط انسانی كه بر اساس علائمی(بیماری)كه در (محیط كار) سازمان مشاهده میكند اعلام نماید. مثلا كارمندان بیانگیزه هستند، نسبت به ارباب رجوع با خشونت برخورد میكنند، حس مشاركت در سازمان ضعیف است، نسبت به مدیریت بدبینی حاصل شده، مدیریت نسبت به زیردستانش اعتماد لازم را ندارد و مواردی از این قبیل و همچنین باید بگوید كه راه علاج این مشكلات در سازمان چیست؟
بد نیست اشاره ای شود که اطلاعات در هر سازمان در زمره دانش آن سازمان محسوب میگردد هر چند که انواع اطلاعات کسب شده یک سازمان را نمی توان به عنوان دارآیی دانش در نظر گرفت. این مدیران سازمانها هستند که قادرند با توجه به محیط و اهداف کسب و کار مشخص سازند که چه اطلاعاتی را می توان دارآیی دانش قلمداد کرد. معمولا در سازمان ها دارآییهای دانش را به دو دسته دارآییهای عینی و دارآییهای ذهنی طبقه بندی میکنند. برای مثال، دارآییهای عینی عبارتند از: حق اختراع، مارک تجاری و غیره. این نوع اطلاعات را می توان با استفاده از فناوری اطلاعات ثبت، بایگانی و کددار کرد. دارآییهای ذهنی به اطلاعات موجود در افکار مردم اشاره دارد که نمی توان آنها را ثبت، بایگانی وکددارکرد که این همان بخش سختی است که روابط عمومی با آن در گیر است.
روابط عمومی باید بگوید و دیگران انجام دهند مثلا: خوب است فیلمی یا تیزر تلویزیونی درست كنیم برای اینكه بتوانیم روی مخاطبان (مشتریان)خارج از سازمان اثر بگذاریم، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (س) مراسم جشنی برگزار كنیم و به كارمندان خانم هدیهای بدهیم، شب شهادت حضرت فاطمه (س) مراسمی برگزار كنیم، در سالروز تأسیس تیپاکس جهت تکریم ارباب رجوع (ویژه مشتریان تیپاکس) مراسمی برگزار گردیده و از پیشکسوتان شرکت و مشتریان تجلیل و قدردانی شود.حالا روابط عمومی نسخههایی را كه نوشت ااما نباید تمام آن کارها را خودش انجام بدهد، او ابزاری دارد که به دیگران سفارش داده و آنها انجام میدهند. معمولا همكاران روابط عمومی از مشكلات كمبود نیروی انسانی نگرانی و واهمه دارند، میگویند كه ما در روابط عمومی كارمند كم داریم وقتی ما میپرسیم كه چند نفر پرسنل دارید؟ میگویند پنج نفر- ده نفر- بیست نفر و حتی بیش از ۵۰ نفر نیروی انسانی در روابط عمومی داریم و باز هم میگویند كم است زیرا تلقی و برداشتشان این است كه پیمانكار هستند و فقط آنچه گفته شده را خودشان انجام دهند. برای تولید یك نشریه از گزارشگر و خبرنگار گرفته تا حروفچین و ناظر چاپ را خودشان داشته باشند، برای تولید فیلم حتما باید یك فیلمبردار و دستیار صدابردار وسایر عوامل تست مونتاژ و تمام عوامل متخصص را خودشان داشته باشند. در واقع این به خاطر همان تلقی و برداشتی است كه عمدتا به صورت اشتباه از روابط عمومی دارند، همین برداشت اشتباه در مدیریتها، بدنه سازمانها و حتی محیط خارج از سازمان هم وجود دارد. این افتخار نیست كه پای هر تولیدی، نشریه ای و یا مراسمی امضا روابط عمومی هم باشد،(روابط عمومی سازمان . ) اگر روابط عمومی میتوانست امضایش را پای یك تفكر و اندیشه سازمانی گذاشت آن زمان باید افتخار کند.
این فكر و اندیشه تشخیص بیماری، نسخهپیچی در حقیقت بخشی از مدیریت است، در حقیقت روابط عمومی جزیی از مدیریت است که قابل تفكیك و جدا شدن از مدیریت نیست. جزو مدیریت بودن یك سری نیازها لازم دارد. یعنی برای اینکه روابط عمومی و هر واحدی دیگری بخواهد بخشی از مدیریت باشد باید یكسری كارها را انجام دهد. معمولا وقتی كه میخواهیم در خصوص مدیریت یك سازمان قضاوت كنیم،به اشتباه تکراری دیگران روی فرد قضاوت میكنیم كه مثلا فلان فرد مدیریتش قوی است و یا فلان فرد مدیریتش ضعیف است؛ این مدیرسازمان را خوب اداره كرده، آن مدیر سازمان را بد اداره كرده، فلان مدیر فلان کرده و . این درست نیست.چرا؟ برای اینكه اگر بخواهیم میزان راندمان کاری موفق یک سازمان را اندازه گیری نمائیم باید مجموعه مدیریت مورد ارزیابی قرار گیرد.
مجموعه مدیریت چیست؟ مجموعه مدیریت شامل بالاترین مقام سازمان (هیئت مدیره – مدیر عامل) و معاونینش است. در مجامع تصمیمگیر، اگر فقط یك فرد تصمیم گیر باشد آن تصمیم بلحاظ فراهم نبودن تصمیم سازیهای آن خطاءبوده و سازمان بدرستی اداره نخواهد شد، بجهت آنكه گنجایش فكری یك فرد محدود است ولی اگر تصمیمگیری، برنامهریزی، تگذاری و نظارت در اختیار یك مجموعه (معاونین) باشد این یك تدبیر صحیح به شمار میرود و عین مدیریت منطبق با شرایط روز است. در اینگونه مجموعههای خاص مدیریتی، هیچ وقت فرد را نمیبینیم بلكه مجموعه را میبینیم که روابط عمومی باید جزیی از این مجموعه باشد، اگر در سازمان توانستیم روابط عمومی را در مرجع مدیریت و در جایگاه واقعیاش قرار دهیم آنموقع است كه میتوانیم بگوییم روابط عمومی به طرف مسیر واقعی خودش حركت میكند.
حضور داشتن روابط عمومی در جلسات شورای معاونین كه بالاترین مرجع تصمیمگیری یک سازمان است، دسترسی به تصمیمگیریهای هیئت مدیره و مدیر عامل و مورد م واقع شدن در تمام اوقات از روابط عمومی یک كارفرما میسازد یعنی مینشیند با تفكر هدف سازمان را ترسیم و طرح مساله میكند و با برنامه ریزی درست ، علمی و عملی راه علاج و کارآمد را نشان داده و در این مقوله دیگران را مجری قضایا نموده و دائم و همراه با آنها پیگیر و منتظر نتیجه میماند.
اکثر اوقات میان مدیران سازمان ها صحبت میشود كه چه ربطی دارد كه روابط عمومی مثلا در مسایل فنی دخالت داشته و یا در جلساتی كه در ارتباط با مسایل فنی و تخصصی یا مسایلی كه خارج از حوزه روابط عمومی است شركت كند. این نظر درست نیست، در تمامی مجامع تصمیمگیری كه در سازمان شكل میگیرد حضور مدیر روابط عمومی اامی و ضروری است برای اینكه باید اطلاع داشته باشد كه در سازمان چه اتفاقاتی میافتد، حضورش نه فقط حضور صوری بلكه باید حضوری تصمیمگیرنده داشته باشد، باید رأی بدهد حق رأی داشته باشد، بتواند اظهارنظر كند،خوب وقتی كه به اینصورت شد و حضور پیدا كرد یك سری اندازهگیریهایی تخصصی دارد كه بر اساس این اندازهگیریها یك سری نشانههای دیگر را در مییابد و آنها را جمعبندی و تشخیص میدهد كه فلان كسالت(مشکل) بر سازمان عارض شده و برای رفعش باید این راهها(عملکردها) را رفت(انجام داد). راهكار را ارایه میكند و نظارت میكند كه درست عمل شود.
در كلاسهای درسی، روابط عمومی ها باید علوم ی- اقتصادی- فرهنگی- اجتماعی، اصول فیلمبرداری، نویسندگی، خبرنویسی و فناوری روز و را باید فرا گیرند، این ضروریست بلحاظ اینكه بایستی بتواند در مأموریتهای سازمانی نظارتشان را بدرستی اعمال كنند. همانگونه که گفته شد یک مدیر زمانی میتواند مدیریت صحیح و کارآمد داشته باشد که علم،آگاهی و تخصص او بمراتب بالاتر از زیر دستانش باشد بواقع تفکر مدیر است که حاکم بر عملکرد پرسنل سازمان میباشد و مدیران روابط عمومی هم از این قائده مستثنا نمیباشند.
هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.
روابط ,عمومی ,سازمان ,مدیریت ,كه ,یك ,روابط عمومی ,مدیریت روابط ,سازمان را ,سازمان ها ,است كه ,مدیریت روابط عمومی ,روابط عمومی میبایست ,مجری قضایا نموده ,مهارت برقراری روابط
درباره این سایت